ما که سرمان تا ته
توي زندگي خودمان بود
.
تو آمدي و ايراد گرفتند
چرا اين امضا به شکل پرستوست
و گر نه که ما سرمان ...
يا به عبارت ديگر اين تلفن
هيزي مي کند با بوق آزاد
همين طور نشسته بوديم وسط زندگي
با پيژامه ي راه راه
اين قسمت هاش رو بسيار زياد دوست مي داشتم
سلامباگفتگوي منحصربه فرد و منتشر نشده اي از طاهره صفارزاده به روزم.
سلام جناب خواجات شعرتان را خواندم.
ممنون كه تشريف فرما شدين.
حق با شماست.
اميداورم جناب پاشا هم نقطه نظرشان همراه با تجديد نظر باشد که ديگر شايد بايد منتظر آن بود که عده اي بيايند به عمد نگارش کلامات را به دلخواه انجام دهند .اينجا هست که جنگ معني و زبان ديدنيست.
موفق باشيد.
سلام، شعر زيبايتان را خواندم.
من هم به روزم.
درود.
قلمتان پاينده
درود آقاي خواجات - عالي بود-خوشحالم كه اينجا شما را يافتم غير از كتابها -سر ي هم به اين پنجره بزنيد
درود
منتقد نيستم همين لذت برايم كافي بود...
انتظارت را ميكشم...
((از قبيل همين قبيله ام))
امين.م
با درود پيام فرستادن کمي مشگل فرستاده مي شه اگر ممکن است بررسي بفرما.چارمين کامنتي است که طي روزها ي متمادي فرستادم يا قبول نمي كنه دستگاه يا به بخش خصوصي مي ره اينم معضلي ست براي من كرمانشاهي.كوروش.ه
تو آمدي و آن سنگ قبر
در بعد از ظهر نحسش
بهزاد گرامي شاعر خجسته!با اين شروع شعر درخشان و سخره گرفتن مرگ و طنزي كه در لايه ها ي دروني متن بود به لذت زبانت رسيدم كه سرفراز تر از هميشه جلو مي روي .و كارنا مه ي درخشاني به شعر امروز افزوده مي كني .با احترام و مهر .و تبر يك براي مدرك تحصيلي ات ! گرم ياد آوري يا نه من از يادت نمي كاهم