استاد گرامي
طالب نکات قابل توجه شما در وبلاگ - اسم مستعار باران سپيد . بر آن شدم که اين نامه سرگشاده را از اين حقير براي شما بخوانم
دوست گرامينمي دانم چه طوفان مهيبي در اين سرزمين شروع به نيستي کرده است که همه چيز در حال خراب شدن است به سادگي درختان شکسته شده - و رودخانه ها طغيان کرده اند. از طرفي ديگر پير ترها شراب بدست گرفته دور خود مي چرند به فکر اين که زيبا مي رقصند چشمهاي آنها دو مي زند وقتي جوان ها هم حرف هاي خشک آنها شعر است - مي خواهند آشنا زدايي کنند اما ديگر "همه" چيز را فراموش مي کنند مي گويند :اسمت شن که بشود.... با اين کار روي دست همه را سياه مي کنند چون آتش جهنم اند فقط مي سوزانند و به ساختن هم فکر نمي کنندسوررآليست بودن را با نهايت حماقت که هيچ ريشه عقلاني ندارد مي پذيرند ديگر نگاه کردن به گفته هاي ساده ي پل آلوار - شاملو را بايد مطرود کند دوست عزيز وقتي اين همه چاله وجود دارد آيا راهي است ؟؟؟ چطور مي توان شوخي هاي بي مزه را اعتبار بخشيد و گفت شعر؟؟؟؟ - فکر نمي کنيد اين کار را (جنگ تن به تن ) کودکان بهتر انجام مي دهند وقتي اسباب بازي در دست جوان تر ها وبزرگترها نباشد... دنيا بي معنا نخواهد شد....همچنين شعر!
در ضمن اين حقير دانشجوي ادبيات مي باشم///
اين مجموعه شامل ?? شعرآستان است که با تفاوت هايي کمي و کيفي نسبت به نشر الکترونيکي آماده شده است .دکتر سرامي استاد کرسي ادبيات فارسي از مفاخر ادبيات کلاسيک و نوي ايران است که در مقدمه ي خود به تولد طرز ابداعي شعرآستان و متن آن نگاهي منتقدانه داشته به بحث در مورد جهان پست مدرن پرداخته است.
ba 2 asr dygar dar sherastan montazeram ...
سلام جناب آقاي خواجات
حتما استفاده خواهم برد...
هدف فردوسي بيان « دادگري» است
گفت و گوي كوتاه من با دکتر راشد محصل به بهانه ي نزديك شدن 25ارديبهشت روز بزرگداشت فردوسي.
سلام دكتر خواجات عزيز مصاحبه ي شما را خواندم و غنيمتش دانستم.در متن جريان است حرفها.
سلام آقاي خواجات عزيز
خواندم
هميشه حاشيه وجود دارد
من كه چندين ماه است وبلاگ هاي شما رو دنبال مي كنم مي بينم
شما بيش از حد به حاشيه ها توجه مي كنين
و مي بينم سعي بر اين دارين كه با رفتاري مناسب جواب افرداي كه اين حواشي رو درست مي كنند رو بدهيد
اما به نظر من شخصي در جايگاه شما نبايد به چنين افرداي حتي اهميت بدهد اين افراد هميشه و همه جا وجود داشته اند
زمان مشخص مي كند چه كسي مي ماند و چه كسي محو
دوستتان دارم در هميشه هايم
سلام
کوتاه نوشته هاي معاصر به روز شد
من تازه وبلاگتون رو پيدا كردم
قسمتي از وبلاگ قبلي تون رو خوندم چيزاي جالبي داره!انگار داريد به جاي خيلي ها حرف مي زنيد.
اما اينو بگم تو دلم 1017 بار به شما احسنت گفتم كه به اراذل جواب هاي محكم و .... مي ديد.متاسفم كه روي اين اراذل اسم شاعر مي ذارن.
شاد باشيد
سلام دوست گرامي...
به روزم با شعري و منتظر حضور شما...
موفق باشيد...
خداحافظ
سلام جناب خواجات .
از دير و دور مي شناسمتان . چند جايي هم با هم بوده ايم كه مجال گفتگو نبوده است . به هر حال حرف هاي تان را خواندم مثل يك تكه چمن روشن بود ....
استاد تمام مطالب را دنبال كردم و دلم به درد آمد . آخر مگر شعر و شاعري عالم دوستي ها و يكرنگي ها نيست ؟ من شما را مي شناسم و مي دانم كه خيلي خيلي رو راست و در عين حال منصف و صادقيد . با اين جنابان هم فقط از طريق شعرشان آشنايي دارم اما راستش را بخواهيد آن چه از آن ها شنيده ام چندان مثبت نبوده . شما نيازي به پاسخ دادن به اينان نداريد . چرا خودتان را كوچك مي كنيد ؟ اگر واقعا شما را به هيچ مي گيرند پس چرا اين چنين صداي جلز و ولزشان بلند است ؟ ول كنيد تو رو خدا و بگذاريد كه از دايي جان ناپلئون بشنويم كه خطاب به مش حسن گفت :
آن چه مرزي نداره خريته !