• وبلاگ : و سپس هيچ كس نبود
  • يادداشت : دايي نادر
  • نظرات : 5 خصوصي ، 85 عمومي
  • ساعت ویکتوریا

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    تو سهل و ممتنعي...

    چون چشمه‌ که به دست نمي آيي

    مگر آنگاه که روان شود

    *

    براي تو چونان صدف مي گشايم

    و روياهاي تو با من به لقاح مي نشينند

    و مرواريد سياه و بي‌تاي تو را بارور مي شوم

    *

    ما بايد که پرواز کنيم چون دو خط موازي

    با هم، که به هم نمي پيوندند

    که نيز از يکديگر دور نمي شوند

    و عشق، همين است.

    مرسي كه آمديد به مهماني نرگس