تو سهل و ممتنعي...
چون چشمه که به دست نمي آيي
مگر آنگاه که روان شود
*
براي تو چونان صدف مي گشايم
و روياهاي تو با من به لقاح مي نشينند
و مرواريد سياه و بيتاي تو را بارور مي شوم
ما بايد که پرواز کنيم چون دو خط موازي
با هم، که به هم نمي پيوندند
که نيز از يکديگر دور نمي شوند
و عشق، همين است.
مرسي كه آمديد به مهماني نرگس