شفیعی کدکنی: درویش شعر خود را وقف نهضت مبارزه با اسرائیل کرد
خبرگزاری فارس: محمدرضا شفیعی کدکنی میگوید «محمود درویش یکی از بسیارها شاعر فلسطینی است که شعر خود را وقف نهضت مبارزه با اسرائیل کردهاند.»
محمدرضا شفیعی کدکنی حدود 30 سال پیش برای نخستین بار اشعاری را از محمود درویش به فارسی ترجمه کرد و این شاعر عرب را به ایرانیها معرفی کرد. وی پس از آن در کتاب «شعر معاصر عرب» نقد و تحلیلی نیز بر اشعار درویش نوشت. محمدرضا شفیعی کدکنی در کتاب «شعر معاصر» عرب نوشته است «اگر عنصر ادبیات را در مبارزات ملتهای جهان در عصر ما، عنصری قابل توجه و مؤثر بدانیم که چنین است باید بگوییم سهم قابل ملاحظهای از خونی که در شریان نهضت فلسطین در حرکت است محصول شعرهای یک عده شاعر جوان و انقلابی است که در سراسر کشورهای عربی با این نهضت همدلی و همسرایی دارند و از میان همه شاعران عرب اگر یک تن را برای نمونه بخواهیم انتخاب کنیم که شعرش با نام فلسطین همواره تداعی میشود محمود درویش است.» به نوشته شفیعی کدکنی، «محمود درویش یکی از بسیارها شاعر فلسطینی است که شعر خود را وقف نهضت مبارزه با اسرائیل کردهاند.» شفیعی کدکنی میگوید «اگر چه ملل خاورمیانه همه در سرنوشتی عام با فلسطین شریکاند ولی ظلمی که در این سالهای پس از جنگ جهانی دوم بر عرب فلسطین رفته است بر هیچ ملتی نرفته است؛ آوارگی و عذاب و شکنجه و هراس و دلهرهای که همواره آنان را در این سالها تهدید کرده است، غارتها و قتل عامهای اسرائیل که از کفر قاسم و دیر یاسین اسطورههایی برای تاریخ قتل عام بیگناهان ساخته است.» به نوشته این استاد دانشگاه تهران، «سال 1948سال تأسیس دولت غاصب یهود است که ایادی استعمار آن را برای پاسداری منافعشان علیه خلقهای منطقه که از خواب قرون بیدار شده بودند به وجود آوردند. شفیعی کدکنی میگوید «نسلی که پس از این سال در منطقه فلسطین و در پیرامون مسأله فلسطین شعر سروده است نسلی است که باید آن را نسل شکست و نسل حزن و نسل سرشکسته خواند.» به نوشته وی، «محمود درویش 13 مارس 1941 در دهکدهای از دهکدههای فلسطین اشغالی به نام بروه متولد شد و این بروه همان است که ناصر خسرو، شاعر ایرانی قرن پنجم آن را در 438 هجری قمری زیارت کرده است.» شفیعی کدکنی در کتاب «شعر معاصر عرب» مینویسد «محمود درویش در همین آوارگیها و حرمانها زیسته است و همواره کوشیده است که وطن را فراموش نکند.» به نوشته وی، «تحصیلات ابتدایی و تحصیلات او در همین شهرهای اشغالی بوده و وی تا سال 1969 چندین بار در زندانهای درازمدت اسرائیل به سر برده است و بسیاری از زیباترین شعرهای او محصول همین زندانهاست.» شفیعی کدکنی میگوید «درویش در 1970 برای ادامه تحصیل سفری به مسکو کرد ولی در 1971 به قاهره بازگشت و در آنجا به کار پرداخت و تا این زمان عضو فعال سازمان آزادیبخش فلسطین بوده است و تمام لحظههای زندگیاش وقف این مبارزه.» استاد دانشگاه تهران در کتاب خود مینویسد «یکی از مهمترین ویژگیهای شعر درویش مسأله تحدی (به مبارزه طلبیدن) است که در بیشتر کارهای او دیده میشود و این تحدی در سه بعد اصلی قابل مشاهده است: بعد فردی و قهرمانی، بعد قومی و بعد تاریخی ـ انسانی.» به نوشته وی، «نخستین دیوان او که در سالهای آخر دبیرستان آن را نشر داد «گنجشکهای بیبال» است که در 1960 نشر شده. سپس مجموعه دوم شعرهایش به نام «برگهای زیتون» نشر شده است.» شفیعی کدکنی مینویسد «از دیگر آثار او «عاشقی از فلسطین» و «پایان شب» و «گنجشکها در جالیز میمیرند» است که در آثار اخیر به مراحل بیشتری از پختگی و کمال دست یافت.» به نوشته استاد دانشگاه تهران، «او آثاری نیز به نثر دارد. از جمله «اندکی درباره وطن»، «یادداشتهای حزن عادی» و «بدرود ای جنگ، بدرود ای صلح» محمدرضا شفیعی کدکنی میگوید «در مجموعه این آثار چه به نظم و چه به نثر چیزی جزء مسأله فلسطین نمیتوان یافت و بی جا نیست اگر او را شاعر مقاومت فلسطین و شاعر سرزمینهای اشغالی لقب دادهاند.»