درود!
گر چه يارا غافل اند از ياد ما ...
كارهاي زيبايتان را همواره مي خوانم.كار آخر را هم و با اين قسمت در كوچه هاي شعر قدم زدم:
اما وقتي که در زير اين کت و شلوار
که در خيابان راه مي رود،
خريد مي کند، عشق مي ورزد
چيزي جز بادي صورتي نيست
ديگر چه گونه مي توانم من
شير قهوه ي خود را
در اين فرصت صد ساله بنوشم؟
====
اميدوارم روزي در شيراز با شاعرانش قدم بزنيد.