سلام شاعر عزيز ! شعر دوم بسيار زيبا بود ! چرا كه ذهنيت مرا والبته حس شعور مندم را بس در گير كرد! لذا زيبا بود ! و بيشتر اينكه هما هنگي واژگاني ايجاد شده در شعر دوم , در واقع آن همخواني وپيوند معنوي و ار گانيك بين واژه هاي " اسكله", "ابر" , "چشم " , و از جمله تركيب "ابر هاي چشم زده" و "حوالي خيس" , "كف... " ," ماهي " "دريا "ومن جمله "ساز" و "كوبش موج" , "دعا", " سجاده "," سجده" "آفريدگار "و مضمون اين چنيني از آفرينش و "چراغ" آن هم "چراغي ابدي " وهمين طور رفتار معنوي همسان واژه ها وتركيب هاي فوق چه در نهان و چه آشكا را و البته "ناپيدايي اسكله" "از اينجا" كه در نهايت شعر حتي با "چراغي ابدي" _واين تر كيب به دنبال _ "حتي براي چند ساعتي" !!! نيز قابل ديدن و رويت نيست ! اين تركيب تضاد گونه چه در ظاهر چه در مضمون و چه در ايماژ ايجا د شده در اين دو سطر ابتدا و انتهاي شعر والبته جاري در تمام ساختار شعر از ابتدا به انتها اين تضاد و تر كيب بيش از بيش نمود پيدا مي كند و در سطر هاي شعر به ترتيب تا به انتها به نهايت خود مي رسد . علاوه بر آن پيوند ارگانيك.... نغمه اي حسي وجادويي در شعر دوانده است ! و اين نوع هما هنگي را كه ميتوان به اصطلاح موسيقي معنوي نيز ناميد. چرا كه همه ي اين تضاد و طباق وتر كيب واژگان از رهگذر بيان تصويري مضمون (ايماژ...) در پيوند با واژگان معين در اين شعر خود را در نهايت زيبايي...مي نماياند و واژه ي موسيقي نيز صوت را تداعي مي كند .لذا اين هماهنگي واژ گاني _ تصويري بسيار بجا و زيبا از چگونگي هم نشيني واژه ها (شكل زبان...) پديد آورنده ي آهنگي است كه اين كار كرد زبان را (آهنگ...) _ كه اشاره كردم..._ به خوبي در ساختار والبته محتواي شعر به زيبايي و در نهايت اندام اين شعر با چفت و بست محكم پيوندي ارگانيك را علاوه بر آنچه وا ژه ها....و موسيقي عنوان شده ايجاد كرده اند , در نهايت ساختار شعر ايجاد شده است . واين تركيبي بس قابل تامل با آنچه دگرگوني معنا با ايجاد نشانه ها ي زباني تازه در شعر , ذهنيت من مخاطب را به چالش مي كشاند , در واقع با ايجاد نشانه هاي زباني تازه و دگرگوني معنا در شعر از ابتدا تا انتهاي شعر گسستي در ذهن من ايجاد مي كند ! كه آن گسست , خود با ايجاد پيوند گسستي ديگر با آن پيوند ارگانيك ايجاد شده در شعر (چه در واژه ها , موسيقي , ايماژ ها......) ذهنيت "سپهر "را به تامل و چالش وا مي دارد ! كه نهايتا اين صوت موسيقيايي كه ذهن بيدار من مخاطب قرار است از متن برآمده از آن ذهنيت خلاق (شاعر/ شعر) بشنوم , چگونه آناليزش كنم ومشخصه هايش را به وضوح بشناسم !! سخن بسيار است شاعر عزيز و ارجمند !
اما همانگونه كه از شعر مي شنويم چراغ ابدي نيز تنها براي ساعتي چند نمي تابد ! و نمي پايد ! تا اين ماهي گريز پا (شعر زيباي شما ) در اسكله روشن شده ي آني ذهن سپهر , در ميان امواج كوبنده ذهنش در آني كه اين سطر ها را طراويد ! آماده ي شدن است ! و در ژرف ناي ناخودآگاه ذهنم همواره قطعا غو طه ور خواهد ماند! و اين همان نهايت حيات اين شعر است كه آفريد گارش شما بوديد ! با سپاس شاعر عزيز !
سلام بهزادجان
نسبت به برخي ازشعرهاي مثل اروند يا برخي از شعرهاي جمهور
پس رفت عجيبي داشتي
دراين شعر از ان طنز عصبي و ريشخند مفتضحانه جهان با دايره واژگاني قابل قبولي كه ازت سراغ داشتم خبري نيست
البته هركداممان يك دوره فترت - كه به نسبت ادم ها - شدت و ضعف دارد در روندمان داريم اما سعي كن عميق تر شعر بسرايي خودش مي ايد اول هضم بعد ترشحات هورموني بعد انفجار كلمه و....http://www.mitraiec.blogfa.com/
"... تاهفت ليلاي آسمان"
درود بر شما استاد
وتسليت به خاطر مرگ خوسرو شكيبايي
من از شيراز كامنت ميزارم دو سالي هست كه كار شعر رو به صورت جدي شروع كردم.بسيار باعث خوشحالي است حضور شما در فضاي مجازي شعر هاي من.
فقر پزسه هايم را كه بگيري
به دريچه اي ميرسي
كه زيبا ترين تصوير دنيا را قاب كرده است
ته سيگار هاي كف كوچه
ته مانده هاي منند
با درود و ارادت
آقاي خاجات كارهاتونو خوندم در مورد اونها خواهم نوشت.
همچنين مصاحبه ي شما با امضا جالب بود بخصوص براي من كه مشغول نوشتن يه مقاله ي تحقيقي راجع به زبان و هنر زباني هستم.
لينك من هستيد سر بزنيد استفاده خواهم كرد.
خيلي ممنونم ، بهزاد عزيز
كامنتات خود يك شعر كوتاه قشنگ بود. فهم زيبايي از شعر من بود.
متشكرم.
بزودي لينكت را خواهم گذاشت.
سلام..بروزم...........سپاس از لطف شما........
www.saripress.blogfa.com
سلام به استاد عزيزم ، بهزاد خواجات
شاعري معاصر چشم هاي تو !
نگاهي به مجموعه " داوود در حنجره داشت " مصطفا فخرايي
کتابي که با گذشت چندين سال از چاپش هنوز مورد توجه منتقدين و شاعران است
براي اين شاعر جنوبي کشور آرزوي موفقيت دارم
شما دوست عزيز را هم دعوت به خوانشي از اين مجموعه مي کنم .
موفق باشيد در هميشه هايم
منتظرم
راستي ايميل رو چك كردين ؟
سلام و درود
در پناه لطف او
سلام شاعر گرامي سورنا به روز شد ..
اين همه نردبان قد بلند کرده اند تا ديوار من از کجاي اين دنيا سر در بياورم ليلا ؟!من که قيامت نشده ...به پا شده ام . يا درخت ايستاده مي ميرد که ريشه بدوانم تا سرم يا ....ببين به اندازه ي اين کوچه ها کسي مي رود / برنگشت اين خيابان اسم ندارد - من که برادرم را دوست دارم !(کات ! ممکن است اشتباه باشد حالا يک بار ديگر سرم را ببريد )..منتظر نقد ارزشمندتان هستم . با احترام
سوگواره ادبي فرهنگسراي اخلاق
با حضور:جبار کاکايي*حميد رضا شکار سري*سودابه اميني*سعيد بيابانکي*شراره کامراني و.....
زمان:شنبه??/?/?? از ساعت??-??
مکان:خيابان جلفا-نرسيده به پل سيد خندان-فرهنگسراي هنر(ارسباران
با سلام و آرزوي شادي وآرامش.
با ارديبهشت
بروزم وچشم به راه قدم وقلم ارزشمند تان.